درتاریکی پارت{23}
جین:هیس..آروم باش تموم شد...بیا برگردیم خونه الان جونگکوک بیدارمیشه
.
جین و مینسوبرمیگردن خونه
.
درخانه
.
کوک:به به سرکار خانوم تشریف آوردین؟خوش گذشت؟
مینسو:مگه تو...خواب نبودی؟
کوک:معلومه که خواب نبودم،کجا بودی؟
مینسو:خ...خب راستش...
کوک:گفتم کجا بودی؟(با داد)
مینسو:م..من...
کوک:پس نمیگی هااا(بلند)
مینسو:..(بغض)
کوک:بروتو اتاقت(بلند)
مینسو سریع میره به اتاقش و درومیبنده
جین:آه خدای من عالی شد
کوک:حداقل تو بگو چی شده
جین:چرا نمیری از خودش بپرسی؟
.
.
.
.
امیدوارم خوشتون بیاد حتما نظراتون رو بگید☁️🖤☁️
.
جین و مینسوبرمیگردن خونه
.
درخانه
.
کوک:به به سرکار خانوم تشریف آوردین؟خوش گذشت؟
مینسو:مگه تو...خواب نبودی؟
کوک:معلومه که خواب نبودم،کجا بودی؟
مینسو:خ...خب راستش...
کوک:گفتم کجا بودی؟(با داد)
مینسو:م..من...
کوک:پس نمیگی هااا(بلند)
مینسو:..(بغض)
کوک:بروتو اتاقت(بلند)
مینسو سریع میره به اتاقش و درومیبنده
جین:آه خدای من عالی شد
کوک:حداقل تو بگو چی شده
جین:چرا نمیری از خودش بپرسی؟
.
.
.
.
امیدوارم خوشتون بیاد حتما نظراتون رو بگید☁️🖤☁️
۵.۳k
۱۰ آذر ۱۴۰۱